اصلاح الگوی مصرف

یکی از نمونه های جالب رعایت اصلاح الگوی مصرف توسط سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان در عملیات بیت المقدس انجام گرفته است. به خاطره ای برگرفته از کتاب نفیس همپای صاعقه توجه فرمایید.

نیروهای گروهان یکم گردان مقداد، طی حمله ای غافلگیرانه، در کمتر از ده دقیقه درگیری، موضع توپخانه ی ارتش عراق را در عمق  دوازده کیلومتری غرب جاده، تصرف کردند.

  تسخیر این موضع توپخانه، علاوه بر رفع مشکل آتش پرحجم و سنگین توپخانه ای دشمن، معضل پیچیده دیگری را نیز، از پیش پای رزمندگان تیپ 27 محمّد رسول الله(ص)، خصوصاً یگان توپخانه ذوالفقار برداشت. این بار نیز به اذن قادر متعال، حلال این مشکل، سرانگشتان تدبیر گره گشای احمد متوسّلیان بود. احمد حمزه ای، از کادرهای یگان ذوالفقار می گوید:
... حاج احمد به علی  رضا ناهیدی؛ مسؤول یگان ذوالفقار گفته بود: هرچه توپ غنیمتی، اعم از 122، 130 و 155 میلیمتری که دارید، باید برای شب حمله مرحله  ی دوّم، عملیاتی بشوند؛ ناهیدی که با مشکل کمبود مهمات مواجه بود، یک سری از بچّه ها را فرستاد به منطقه عملیاتی فتح  مبین، سراغ زاغه های مهمات عراقی ها در آن جا. با هزار مصیبت بچّه ها یک آیفا مهمات، به اندازه ی مصرف یک آتشبار 122 م.م جور کردند و آوردند. همه از این کمبود وحشتناک مهمات نگران بودیم. بچّه ها به ناهیدی گفتند: برادر ناهیدی! ما مهمات می خواهیم. با این همه توپی که داریم، توپخانه ما به اندازه ی یک شب اول عملیات هم مهمات ندارد. کاری بکن!... ناهیدی رفت و مسأله را با حاج احمد مطرح کرد. حاجی خیلی خونسرد گفته بود: مهمات نداریم یعنی چه؟ اصلاً شما چرا پیش من آمده  اید، می گویید مشکل مهمات داریم؟! بروید مهمات مورد نیاز خودتان را از عراقی  ها بگیرید!
این جواب حاج احمد باعث حیرت بچّه ها شد. ما می گفتیم: آخر این چه جوابی است که حاج احمد به ما می دهد؟ ما حداقل برای دو شب باید مهمات داشته باشیم تا بلکه به یاری خدا، بعداً فرجی حاصل بشود و دستمان به زاغه های مهمات دشمن برسد.
هرچند با همه این اوصاف، علی رغم این که ما از اقدامات پشت پرده ی حاج احمد اطلاع نداشتیم، باز به حرف های او اعتماد داشتیم... نگو حاجی که این طور مطمئن حرف می زند، خودش قبلاً با بچّه های اطلاعات تیپ جلو رفته و ضمن شناسایی دقیق منطقه غرب جاده اهوازخرّمشهر، تمام سوراخ سنبه های مواضع توپخانه عراق در آنجا را هم شناسایی کرده. او که از همه بهتر می دانست بچّه های ما مشکل جدی کمبود مهمات دارند، یکی از اهداف حمله تیپ در مرحله ی دوم را تصرف همین موضع آتش بار دشمن تعیین کرده بود. این که می گفت بروید از دشمن مهمات بگیرید، مبتنی بر شناسایی و شناخت دقیقی بود که از منطقه داشت. برای همین می گفت: شما غمی نداشته باشید. هرچه مهمات دارید، شب حمله مصرف کنید، بعد بروید از عراق بگیرید.
خلاصه، همان شب مرحله دوم عملیات، درست موقعی که از لحاظ مهمات کفگیر ما به ته دیگ رسیده بود، خبردار شدیم بچّه های گروهان یک  گردان مقداد، موضع توپخانه عراق را گرفته اند. بعد حاج احمد آمد و گفت: خب مشکل مهمات شما هم حل شد. حالا بروید مهماتی را که لازم داشتید، بردارید!
سریع رفتیم، دیدیم یک آتشبار عراقی، شامل 9 عراده توپ 122 م.م دست نخورده را بچه های بسیجی گردان مقداد گرفته اند. گفتیم: به این می گویند وفور نعمت! طوری شده بود که تا آخر عملیات بیت  المقدس، دیگر لازم نبود بچّه ها بروند مهمات را از دوکوهه بار بزنند، بیاورند در دارخوین و از عقبه ی تیپ، به هزار مکافات مهمات را جلو بیاورند. خیلی راحت، یک آیفای غنیمتی متعلق به یگان توپخانه ارتش عراق را می فرستادیم به فاصله ی یک کیلومتری موضع توپخانه مان، بچّه ها مهمات زاغه های عراق را بار می زدند و می آوردند پای موضع خودمان خالی می کردند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد