عشق مدیون شماست

ای شهیدان! عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از خون شماست

ای شقایق ها و ای آلاله ها
دیدگانم دشت مفتون شماست

در مقامات سلوک معنوی
سالک پیوسته مادون شماست

باز این دل را به غارت برده اید
سینه ام جای شبیخون شماست

خانه ویران بیداد و ستم
شعله ور از آتش خون شماست

ماهیان سرخ پولک- نقره ای
دیدگانم رود کارون شماست
                                  
بهروز ساقی

با گریه نشستم به وداع

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان

هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان

سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان

دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا» ست
دیدم آیینه ام از سوز و گداز رمضان

بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا
بعد از این دست من و دامن ناز رمضان

نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک
نکند بسته شود دیده باز رمضان

صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان

شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان 

                                          علیرضا قزوه

درس هایی از سیره علی (ع)

در جنگ خندق (که در سال پنجم هجرت واقع شد) لشکر دشمن از سوی مکه و اطراف آن با تمام تجهیزا ت تا به مدینه برای سرکوبی مسلمانان آمده بود و به فرموده پیامبر اعظم (ص) تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفته بود. در این جنگ، نبرد تن به تن امام علی (ع) با قهرمان معروف دشمن به نام «عمرو بن عبدود» از فرازهای حساس و تاریخی تمام جنگهای تاریخ است. امام علی (ع) و عمرو بن عبدود وقتی که در برابر هم قرار گرفتند، در این تقابل پیام ها و درس هایی وجود دارد که می توان از مکتب علی (ع) آموخت.
1- علی (ع) او را نخست دعوت به اسلام کرد، او نپذیرفت.
2- علی (ع) او را دعوت به ترک جنگ کرد، او نپذیرفت.
3- علی (ع) از مرکب پیاده شد و جنگ تن به تن آغاز گردید، عمرو بن عبدود با سرعت ضربه ای بر سر علی(ع) فرود آورد، امام علی (ع) با چابکی مخصوص، به وسیله سپر آن را دفع کرد ولی شمشیر از سپر گذشت و سر علی (ع) را آزرد، در اینجا درس این است که علی (ع) از روش خاصی استفاده کرد، فرمود: تو قهرمان عرب هستی و من با تو جنگ تن به تن دارم، اینها که پشت تو هستند برای چه آمده اند؟ تا «عمرو» نگاهی به پشت سر کرد، علی (ع) با شمشیرش به ساق پای «عمرو» زد و او را نقش بر زمین کرد، پس سر او را از بدن جدا نمود و با این حیله یا تاکتیک جنگی، قهرمان عرب را به هلاکت رساند. سپس پنج نفر از پهلوانان دشمن به میدان آمدند. علی (ع) دو نفر آنها را کشت و بقیه فرار کردند و شکست سختی بر دشمن وارد گردید و از سوی دیگر باد و طوفان الهی فرارسید و دشمنان در حالی که از هم پاشیده بودند به دستور ابوسفیان پا به فرار گذاشتند.
4- علی (ع) پس از کشتن «عمرو» زره گران قیمت او را از تنش بیرون نیاورد ... خواهر «عمرو» وقتی که کنار جنازه «عمرو» آمد و دید که زره گران قیمت او را از بدنش بیرون نیاورده اند گفت! «کشنده او مرد بزرگواری بوده است»
5- این ضربت علی (ع) بود که پیامبر (ص) فرمود: ارزش آن از ارزش عبادت جن و انس بیشتر است.(1)
ـــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 20، ص 216       کیهان پنجشنبه۲۷شهریور۸۸

شب و علی(ع)

 شب ز اسرار علی آگاه است

دل شب محرم سرّالله است
شب علی دید به نزدیکی دید
گرچه او نیز به تاریکی دید
قلعه بانی که به قصر افلاک
سردهد ناله زندانی خاک
دردمندی که چو لب بگشاید
در و دیوار به زنهار آید
کلماتی چو درّ آویزه ی گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه ی آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
روزه داری که به مهر اسحار
بشکند نان جوینش افطار
ناشناسی که به تاریکی شب
می برد شام یتیمان عرب
تا نشد پردگی آن سّر جلی
نشد افشا که علی بود و علی
شهسواری که به برق شمشیر
در دل شب بشکافد دل شیر
عشق بازی که هم آغوش خطر
خفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تأثیر
حلقه در شد از او دامن گیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر
شال شه وا شد و دامن به گرو
زینبش دست به دامن که مرو
شال می بست و ندایی مبهم
که کمربند شهادت محکم
پیشوایی که زشوق دیدار
می کند قاتل خود را بیدار
ماه محراب عبودیت حق
سر به محراب عبادت منشق
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی     مرحوم شهریار
                                                      

 

شعر طنزی که در دیدار با رهبر انقلاب خوانده شد

فارس: متن کامل شعر طنزی که از سوی سعید بیابانکی سروده شده و در دیدار فرهیختگان و شعرا با رهبر انقلاب خوانده شد، به شرح زیر است:

ادامه مطلب ...

خاطره ای از سفر معنوی حج - ۴

 

پنجشنبه ۷/۲/۷۴ بعد از خواندن نماز مغرب و عشاء در ایوان بقیع نشستیم٬ ظرف یک ساعت و نیم در ایوان دیگر جایی برای نشستن نبود٬ خبر رسید که در صحن مطهر نیز جا برای نشستن سخت پیدا میشود٬ حدود ساعت ۹ بود که وسایل سیستم صوتی از قبیل بلندگو و سیم و میکروفن داخل پلاستیکهای مشکی بصورت مخفی از بین مردم عبور داده شد و سریعا بلندگوها نصب گردید و بعد از آن یک گروه حدودآ ۱۰ نفره از بانوان ایرانی که زیر چادرشان باندهای صوتی داشتند از کنار جایگاه عبور کردند و آنها را در جای خود گذاشتند و رفتند. بعد چند تن از برادران بعثه رهبری با ساکهایی که حمل میکردند آمدند و  وسایل فیلمبرداری را در جای خود قرار دادند.

ادامه مطلب ...

نزدیک ترین راه...

دریافته هایی را که این بنده، از دوران ریاضت و خودسازی به دست آورده ام، مربوط به زمانی است که به مطالعه و تحقیق تفاسیر پرداخته بودم، شبی بین خواب و بیداری حضرت محمد(ص) را زیارت کردم. با خود گفتم که: شایسته است تا در کمالات و اخلاق وی دقیق شوم، هرچه تدبر من فزونتر می گشت، عظمت و نورانیت آن حضرت گسترده تر و روشنتر می نمود. از این روی، دریافتم که خلق و سرشت او، قرآن است، و باید در قرآن بیندیشم. هرچه دقت من در آیه ای بیشتر می شد، دریافت فزونتری از حقایق نصیبم می گردید. به گونه ای که یک باره حقایق بیکرانی به جانم سرازیر می شد و چنین موهبتی، درپی هر تدبر من در آیه ای پدید می آمد.

ادامه مطلب ...