لبخند امام(ره)

پس از فتح خرمشهر جاویدالاثر احمد متوسلیان در دیدار با رزمندگان فاتح عنوان میکند که مردم به ما خیلی کمک کردند در خط مقدم برای ما بستنی و هندوانه آوردند و ما از این مردم غیور تشکر میکنیم. سپس عظمت فتح خرمشهر را یادآوری کرده و میفرماید بعدها تاریخ قضاوت خواهد کرد که شما چه کار بزرگی انجام دادید و شنیده ام مردم مثل ۲۲ بهمن ۵۷ خوشحال به خیابانها ریخته اند و به جشن و شادی پرداخته اند و از همه مهمتر اینکه وقتی حضرت امام شنیده اند که خرمشهر آزاد شده لبخند زده اند. ایشان این لبخند و رضایت امام (ره) را از همه مهمتر عنوان مینمایند٬ با خواندن این جمله واقعا قلب انسان درد می آید وقتی میبیند امروزه کسانی برای کسب قدرت نه تنها کاری نمیکنند که ولی فقیه لبخند بزند بلکه رفتارشان باعث میشود که دل رهبر معظم انقلاب به فرمایش خودشان خون شود. خداوند همه ما را عاقبت به خیر فرماید انشاالله. با هم این بخش از سخنان جاویدالاثر متوسلیان را که برگرفته از کتاب نفیس همپای صاعقه است مرور میکنیم.

محمّدعلی جعفری؛ فرمانده کّل کنونی سپاه، که در نبرد
الی بیت المقدس مسؤولیت جانشینی قرارگاه عملیاتی قدس را برعهده داشت، درباره ی نقش تیپ 27 در این عملیات می گوید:
... عملیات الی بیت المقدس، از نظر مقاومت در برابر فشارهای دشمن عملیات بسیار سختی بود؛ با این وجود، رزمندگان اسلام با دست خالی در مقابل تانک ها و نیروهای زرهی دشمن مقاومت کردند و صحنه های زیبایی از رزم و ایثار را به نمایش گذاشتند و نیروهایی مانند تیپ 27 محمّد رسول الله(ص) به فرماندهی سردار جاودان اثر احمد متوسّلیان، مقاومت خوبی از خود نشان دادند و این یگان بیشترین شهید را در عملیات الی بیت المقدس تقدیم امّت شهیدپرور ایران کرد. بی تردید این شهدا با مقاومت خود باعث شدند جبهه ی جنوبی ما در این عملیات سقوط نکند و در واقع نقش بالا و تعیین کننده ای در آزادسازی خرّمشهر داشتند.
حسن ختام این بخش را اختصاص می دهیم به؛ جمع بندی دستاوردهای عملیات الی بیت المقدس که توسط احمد متوسّلیان، روز شنبه هفت خرداد 1361 در جلسه رده های مختلف ستادی و عملیاتی تیپ 27 محمّد رسول الله(ص) در دارخوین، قرارگاه تاکتیکی تیپ 27 ارایه گردید:
... در مورد عملیات اخیر گفتنی زیاد است؛ لیکن در یک تحلیل فشرده باید گفت که از لحظه ی سقوط رژیم طاغوت تا به امروز، به تعبیر تمام خبرگزاری های عمده، سابقه نداشت که چنین ضربه ی سیاسی مهلکی به منافع آمریکا وارد شود. فتح خرّمشهر باعث شد توازن نظامی یی که آمریکا در منطقه برقرار کرده بود، به شدت به ضرر غرب بر هم بخورد. وزیر امور خارجه ی آمریکا رسماً در شورای امور خاورمیانه ی وزارت خارجه شان می گوید: پیروزی های اخیر ایران در جنگ با عراق، برای آمریکا نگران کننده است و منافع غرب؛ خصوصاً آمریکا را در منطقه به خطر انداخته است.
این حرف کمی نیست که آدمی مثل «الکساندر هیگ» - وزیر خارجه ی حکومت ریگان - بگوید که پیروزی ایران، منافع غرب را در منطقه به خطر انداخته!
یکی از روزنامه های معتبر غربی، در تجزیه و تحلیل مسأله ی فتح خرّمشهر، می نویسد:
«اکنون ایران یکی از بزرگ ترین کشورهای حاکم بر مقدّرات منطقه ی خلیج فارس و دومین قدرت برتر خاورمیانه است.»
برادرها، این اعتراف کم ارزشی نیست. البته همه ی اینها؛ اثرات مادی قضیه ی فتح خرّمشهر است. شما باید این را در نظر بگیرید که اثرات مادی این فتح بزرگ در مقابل اثرات معنوی آن، پشیزی ارزش ندارد؛ دستاوردهای معنوی ارزشمندی از قبیل: تثبیت اقتدار حاکمیت اسلامی در این مملکت و تأثیرپذیری تمامی نهضت های آزادی بخش؛ خصوصاً جنبش های نوپای اسلامی از این پیروزی الهی ملّت ایران. بایستی بدانیم که هرگز به مخیله ی احدی خطور نمی کرد که این دژ مستحکمی که عراق در جبهه ی خرّمشهر درست کرده بود، به این سهولت سقوط کند و این، جز کار خدا، معلول هیچ چیز دیگری نیست.
برادرها، ما و شما غرّه نشویم به این که ما بودیم که رفتیم، ما بودیم که زدیم، ما بودیم که جلوی عراق ایستادیم، ما بودیم که پاتک های وحشتناک او را در شلمچه دفع کردیم و ما بودیم که شهید و مجروح دادیم. من و شما کوچک ترین نقشی در این ماجرا نداشتیم. هدایت کل عملیات، فقط به عهده ی خدا بود و این که دیدید نزدیک به بیست هزار سرباز عراقی به آن صورت گلّه وار تسلیم می شدند، فقط ناشی از هدایت الهی این واقعه بود و بس.
مطابق اخباری که از تهران و سایر شهرها و روستاها دریافت کرده ایم، بعد از پیروزی بیست و دوم بهمن 1357، این بزرگ ترین جشنی بوده که مردم ما در سرتاسر مملکت گرفته اند. به محض شنیدن خبر آزادی خرّمشهر از رادیو، مردم ریختند تو خیابان ها و جشن گرفتند. حتی در بعضی مناطق مرفه نشین شمال تهران، مردم به خیابان ها ریختند و به شکرانه ی این فتح، شیرینی پزها، شیرینی هایشان را حراج کردند. میوه فروش ها، میوه هایشان را حراج کردند. کسبه، دکان هایشان را باز کرده، اجناس شان را بین مردم تقسیم می کردند.
برادرها، کار خیلی بزرگی انجام شده. عظمت این کار را خودمان درک نمی کنیم؛ ولی بعدها تاریخ، عظمت این کار را بیان می کند. چقدر این مردم چشم انتظاری کشیدند، چقدر خون دادند، جوان دادند، صبر کردند، از همه چیزشان گذشتند! از کجا بگویم؟ ما در مرحله ی دوم این عملیات، توی جبهه شلمچه، درست در اوج درگیری برای دفع پاتک های سیصد تانک دشمن بودیم که دیدیم مردم با ماشین شخصی آمده اند و برای ما بستنی آورده اند. خدا گواه است آدم احساس شرم می کند. ملّت برای بچّه های توی خط، بستنی آورده بودند!
بنده خدایی را دیدم آمده توی جبهه ی شلمچه، پای دژ مرزی، کنار ماشینش ایستاده و در حالی که باران خمپاره و توپ روی سرمان می ریخت، او به همان سبک میوه فروش های قدیمی در میدان بار تهران می گفت: «حراجه! هندوانه آورده ام برادرها، بیایید بردارید، نوش جان کنید.» این صحنه را در کنار خط مرزی شلمچه، با چشم های خودم دیدم.
از همه ی اینها مهم تر، خبر رسیده وقتی به امام خبر آزادی خرّمشهر را داده اند، ایشان لبخند زده اند. صرف همین لبخند امام، برای ما بزرگ ترین تسلّی قلب محسوب می شود.ما - البته شما بهتر می دانید که ما به آن صورت من و مایی نداریم - آنقدر سعادت داشتیم که قلب امام را شاد کنیم، قلب ملّت را شاد کنیم. شاد کردن این ملّت ، برادرها، بزرگترین نعمتی است که خداوند در زمان بودن ما، به ما عطا کرده. این بزرگ ترین اجری است که خدا به ما داد. کمتر آدم هایی پیدا می شوند که اجر اعمال شان را در حیات دنیوی شان از خدا گرفته باشند. خیلی از انبیا در زندگی شان زجر کشیدند. خیلی از اولیا زجر کشیدند و متحمل مشقت شدند و از همه چیزشان مایه گذاشتند و بالأخره مقدّر بود اجرشان را در سرای آخرت دریافت کنند. شما کسانی هستید که دل این مردم را شاد کردید و بدین ترتیب، در حیات دنیوی، اجرتان را از خدا گرفتید. این خیلی سعادت بزرگی است که یک انسان در دوران حیاتش از خدا اجر بگیرد. این اجر دنیوی که فعلاً برای هفت پشت ما بس است و ان شاءالله که خداوند توفیق دریافت اجر باقی در سرای آخرت را هم، به ما و شما عطا فرماید... صلوات ختم کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد