خمینی دیگر

«زمانی که امام خمینی از در وارد می شد احساس کردم که از لابلای آن گردبادی از نیروی معنوی وزیدن گرفت گویا در ورای آن عبای قهوه ای، عمامه مشکی و ریش سفید روح زندگی جریان داشت؛ بطوری که همه بینندگان را محو تماشای خود کرد. در آن هنگام حس کردم که با حضور او همه ما کوچک شده ایم و گویا در سالن کسی جز او باقی نمانده است، آری او بارقه ای از نور بود که در قلب و روح همه حضار رسوخ کرده بود، او تمام معیارهایی را که گمان می کردم می توانند مرا در تعریف و ارزیابی شخصیت و مقامش یاری کنند درهم شکست، او با حضور خود آن قدر در ما تاثیر گذارد که احساس کردم تمام روح و جسمم را فرا گرفته است... او را چنان ساکت و آرام می یافتی که گویی نیرویی ثابت و استوار در درون او جریان دارد و البته این نیرو همان چیزی است که رژیم سابق ایران را به یکباره برچید، حال آیا چنین شخصیتی می تواند یک فرد عادی باشد؟».
جملات و اظهارات فوق که در توصیف شخصیت امام راحل بیان شده است نه سخن یک خطیب توانا و دلباخته امام(ره) است و نه نوشته یک نویسنده انقلابی زبردست. این توصیف صادقانه که حکایت از ملاقات با بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی دارد ملاقاتی نیست که در حلقه یاران امام(ره) و یا نزدیکان و منسوبان ایشان صورت گرفته باشد.
بیان این گفته های بدون پیرایش و سرشار از احساس پاک، اظهارات یک خبرنگار غیرایرانی و غیرمسلمان است. «رابین وودز ورث کارسلن» (Robin woods worth carslen) خبرنگار غربی که پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، چند مرتبه به ایران سفر می کند و در یکی از سفرها این توفیق را می یابد که به ملاقات «امام راحل» برود.
این ملاقات در فوریه 1982- بهمن ماه 1360- صورت گرفته است؛ درست در اواخر سالی که تحلیلگران و ناظران سیاسی معتقدند این سال از سخت ترین و پرپیچ وخم ترین گذرگاههای نظام جمهوری اسلامی است. یعنی علی رغم آنکه کشور در جنگ با صدام و رژیم بعثی به سر می برد و چند ماه قبل در حادثه 8 شهریور مقامات عالی رتبه نظام اعم از رئیس جمهور، نخست وزیر و وزرای کابینه و مسئولان دولتی در یک حادثه تروریستی به شهادت رسیده اند و چندی قبل تر هم در 7 تیر همان سال شهید بهشتی- رئیس دستگاه قضا- و یارانش در دفتر حزب جمهوری قربانی تروریسم شده و به آسمان پر کشیده بودند و دهها رخداد تلخ دیگر از این دست که دلالت بر شرایط اضطراری در کشور می کرد، امام (ره) بی آنکه تزلزلی و اضطرابی در او مشاهده شود این چنین آرام، باثبات و با هیبت سیمای یک رهبر دینی و الهی را به رخ می کشند که این خبرنگار غربی در بخش دیگری از تشریح ملاقاتش با امام خمینی(ره) از ایشان به عنوان «موسای اسلام» نام می برد که آمده تخت فرعون را بربیندازد. این ملاقات پر رمز و راز تنها نمونه ای از شخصیت افلاکی و کهکشانی امام امت است و البته درک شخصیت جامع حضرت روح الله در گرو فهم گفتارها، نوشتارها و سیره عملی ایشان است.
تاملی در برخی از گفته های امام(ره) پنجره های جدیدی از آگاهی و بصیرت را بر روی آدمی می گشاید؛ اگر می گوید: «محاصره آبادان باید شکسته شود»- و شکسته می شود- اگر نهیب می زند که: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»- که نکرده و نخواهد توانست بکند- اگر هشدار می دهد که: «صدای شکستن استخوان های مارکسیسم به گوش می رسد»- که چنین شد- اگر فریاد برمی آورد که: «اسرائیل باید از بین برود»- که امروز نشانه های آن به وضوح قابل رؤیت است- اگر تاکید می کند که: «باید هسته های مقاومت را در تمام جهان بوجود آورد- که امروز الگوی مقاومت جهانی شده است- همچنین اگر متذکر می شود که: «عالم محضر خداست» یا اگر از بن جان بر زبان می آورد که: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» و...
همه و همه نشان می دهد که در قاموس خمینی سیاست با دیانت پیوندی ناگسستنی دارد و رسالت این رهبر بزرگ الهی به انقلاب اسلامی ختم نمی شود. امام (ره) علاوه بر احیای هویت دینی- که با انقلاب اسلامی شکل گرفت- و به چالش کشاندن مکتب کمونیسم و لیبرالیسم در اردوگاه شرق و غرب، افقی دورتر را نشانه رفته است؛ آنچنانکه تاکید می کند: «هدف عظیم انقلاب، ایجاد حکومت جهانی اسلام است.»
از همین روی؛ پایان دادن به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران و فرعونیان از لوازم این هدف بزرگ و سترگ است و در این میان بی شک مبارزه ای نفسگیر و جانانه را می طلبد.
مقارن با این شرایط است که رهبر کبیر انقلاب اسلامی بیان می دارند: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول الله(ص) بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.»
قطعاً این مبارزه یارانی می خواهد و جای شگفتی نیست که یاران او نیز اهل مبارزه اند و خستگی ناپذیر.
جالب اینجاست که در ذیل این داستان بلند مبارزه میان حق و باطل که پهنه تاریخ را در برگرفته است؛ آمدن خمینی و یاران باصلابت و مقاومش سده ها قبل وعده داده شده است و اینچنین بر لسان مبارک امام موسی کاظم(ع) جاری و ساری گردیده است: «رجل من اهل قم یدعوا الناس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لا یزلهم الریاح العواصف و لایمسلون من الحرب و لایجنبون و علی الله یتوکلون و العاقبه للمتقین»
«مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت می کند، گروهی از مردم با او همراه می شوند که همانند تکه های آهن مستحکم اند. تند بادها آنها را تکان نمی دهد و از جنگ و مبارزه به ستوه نمی آیند و از دشمن نمی هراسند و بر خدا توکل می کنند و عاقبت با متقین است.» (بحار الانوار-ج60- ص 216)
طرفه آنکه در این کارزار مبارزه، نامعادله سلطه گران و زیاده خواهان و مستکبران آنچنان بر هم می ریزد که رادیو بی بی سی هنگام ارتحال حضرت امام خمینی(ره) عجزآلود گزارش می دهد: «امروز مردی چشم از جهان فروبست که با درگذشت او چشم های بسیاری در جهان غرب آسوده خوابید...» و چند ساعت بعد با حضور میلیونی مردم در سوگ امام راحل(ره) خبرگزاری آسوشیتدپرس می گوید: «خمینی(ره) بار دیگر طلوع کرده است» ...
این عجز بی بی سی بیان تأثیرگذاری و قدرت نفوذ اندیشه والای امام خمینی بر دوران معاصر و بر ملت های دنیاست که باعث شده خواب از چشم چپاولگران و زورگویان دنیای غرب برباید.
البته برخی از نظریه پردازان و صاحب نظران برجسته غربی ناگزیر معترف شده اند که باید حاکمیت اندیشه خمینی را در ساحت سیاست بین المللی پذیرفت.
از جمله آلوین تافلر - نظریه پرداز معاصر غربی - به صراحت تصریح می کند: «بزرگ ترین تحول امروز جهان ظهور پدیده ای جدید یعنی نیرو و قدرتی ماورای دولت های ملی می باشد وقتی آیت الله خمینی فتوای سلمان رشدی را صادر کرد در واقع برای حکومت های دنیا پیامی تاریخی فرستاد که بسیاری از دریافت و تحلیل آن عاجزند و مضمون واقعی پیام امام چیزی نبود مگر فرا رسیدن عصری جدید از حاکمیت جهانی که غرب باید آن را با دقت مورد نظر و بررسی قرار دهد. این نکته هم گفتنی است که گزارش رادیو بی بی سی هنگام ارتحال امام مبنی بر اینکه با درگذشت خمینی بسیاری در جهان غرب آسوده خفتند وجه دیگری نیز دارد و آن اشتباه استراتژیک بی بی سی و تمام مادی گرایان و زراندوزان و افزون طلبانی است که گمان می کنند با رفتن خمینی مکتب او به پایان راه خواهد رسید و این در حالی است که امروز نام و اندیشه امام راحل عظیم الشأن در میان ملت های مستقل و آزادیخواه جهان ریشه دوانده است و ثمرات آن روز به روز عیان تر می شود. و به گفته کیهان در مصاحبه با CNN، روح خمینی(ره) در کالبد خامنه ای بار دیگر به دنیای دین باوران و مستضعفان بازگشته است.
به عبارت دیگر؛ تغییر مسیر تاریخ که با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز گشته امروز نزدیک به «نقطه عطف» خود است و می رود تا این جمله گرانسنگ امام که «قرن، قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است» به وقوع بپیوندد امروز بیداری اسلامی که به برکت انقلاب اسلامی در جهان اسلام نضج گرفته است به اقصی نقاط عالم رسوخ کرده است و ملت های آزادیخواه و مستقل و متنفر از جریان استکبار، بخوبی این پیام را گرفته اند که باید روابط عمودی در دنیای معاصر به روابط افقی و بر مبنای عدالت تغییر یابد.
این روزها ایران اسلامی و بسیاری از کشورهای مسلمان در بیست ویکمین سالگرد امام راحل به سوگ نشسته اند، راه امام(ره) توقف ناپذیر و مکتب او زنده تر از دیروز است و می رود تا به گفته او پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله(ص) را برفراز تمام قلل مرتفع جهان به اهتزاز درآورد.
                                                                           
«حسام الدین برومند»

نظرات 4 + ارسال نظر
امین شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام آقای حیدری
احوال شما؟!
http://www.jsanews.com/portal/fa/a-analysis.php?ID=890310150333

برای این نویسنده که خیلی متاسفم... بعضی ها از مسلمانی فقط نماز و روزه رو می فهمند... قیافه شون اون دنیا تماشاییه... وقتی قراره جواب خدا رو بدند...


این المعد لقطع دابر الظلمة (کجا است آن کسی که برای برکندن ریشه ی ظالمان و ستمگران مهیا و آماده گردیده)

س ـف یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ب.ظ

سلام اقای حیدری
من سفر بودم و کلی پست عقب موندم.
ان شا الله میام سر فرصت همه رو می خونم.
التماس دعا
یا علی

سلام

ممنونم از لطف شما

انشاالله که سفر خوش گذشته باشه

یاحق

یه آشنا یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ب.ظ http://fellow.blogsky.com

سلام حاج داوود بزرگ

به امید آن روزی که این پرچم توسط سید علی به دست صاحب اصلی اش سپرده شود.
واقعا که دست خدا برسر ماست خامنه ای رهبر ماست...

آقا امین یه فراز بیسار قشنگی رو مطرح کردند منم یه جمله دیگه رو میگم:
«این قاسم شوکت المعتدین؟»
کجاست آن درهم شکننده هیبت ستمکاران؟

دعا بفرمایید
یاعلی

سلام جوانمرد

انشاالله

خداوند شما و آقا امین رو حفظ کنه

یاعلی

امین دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ب.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام مجدد
تقصیر من شد که علت گذاشتن این لینک رو کامل نگفتم
من لینک رو گذاشتم فقط برای اینکه خارج از مباحث سیاسی روش فکر بشه... کلاً سیاست و کسی که این نوشته راجع به اون هست رو بذارید کنار، به نظر شما درسته که یک مسلمانی با این لحن تمسخر آمیز درباره برادر مسلمانش حرف بزنه؟ پس این همه تاکیدات اسلام راجع به برادر مسلمان چی میشه؟ اگه واقعاً مسئله مهمی نبود خدا یک سوره قران رو بهش اختصاص نمیداد(سوره حجرات)

من واقعاً نگرانم، نگران از اینکه در جامعه ما ارزش‌های اسلامی داره کمرنگ میشه... همون طور که در یک پست وبلاگم به این دغدغه اشاره کردم که مسلمانی برای ما (مای نوعی) فقط شده نماز و روزه...
متاسفانه ما به خودمون اجازه میدیم هر چیز نا به جایی رو راجع به مخالف‌مون بگیم... حکم شرعی این قضیه رو هم فقط شیطان داده...
قرض من از این لینک فقط این بود... توی وبلاگ شما هم گذاشتم چون دیدم چند نوشته از ایشون توی وبلاگ گذاشتید... من به شخصه دیگه به هیچ کدوم از نوشته‌های این آقا نمیتونم اعتماد کنم...
ببخشید اگه برداشت دیگری از کامنت من داشتید.

اینها رو ولش کنید! آقای حیدری، ژنرال وطن دوست کبیر به امید خدا 10 تیر می‌یاد ایران، سعی می‌کنم در اولین فرصت چند تا از دوستان رو برای رسیدن به خدمت‌تون هماهنگ کنم.مشتاق دیدار هستم
یاعلی

سلام امین جان

من هم ابتدا فکر کردم منظور شما نویسنده پست اخیر من هست«خمینی دیگر».

ولی بعدا که لینک را دیدم متوجه مقصود شما شدم که متاسفانه دیگر فرصت پاسخ دادن پیدا نکردم.

امین جان من اصلا با این ادبیات موافق نیستم...مخالفت با یک شخص جدای از تمسخر اوست...من با این آقایان شدیدا مخالفم و در عین حال از اینگونه نوشتن دفاع نمیکنم.

برای من نهایت افتخاره که دیداری حضوری با جوونایی با صفا مثل شما و جناب وطن دوست داشته باشم٬ بیصبرانه منتظرم و خواهشم این است که امر کنید من خدمتتان برسم.

التماس دعا

یاحق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد